سفارش تبلیغ
صبا ویژن



دوسوال - برای زندگی






درباره نویسنده
دوسوال - برای زندگی
آیدا
زندگینامه
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
کوتاه ولی عمیق
دی 1386
مرداد 1389
مرداد 89


لینکهای روزانه
برای زندگی [17]
[آرشیو(1)]


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
دوسوال - برای زندگی

آمار بازدید
بازدید کل :5185
بازدید امروز : 20
 RSS 

دیشب خیلی باهم حرف زدیم نمی دون نگران چیه؟از من یه سوالی پرسید که جوابی براش نداشتم چون خودمم همیشه از خودم می پرسیدم. چرا نمی خوای برگردی ؟ چرا با من دوست شدی؟

من احساس کردم که دیگه منو مثل قبل دوست نداره این احساس که کسی دیگه وارد زندگیش شده منو ناراحت وعصبی کرده بود حس بدی داشتم اصلا نخواستم قبول کنم که اون منو به این راحتی فراموش کرد من باخودم لج کردم که هرگزدیگه برنگردم چون احساس کردم که من براش دیگه تموم شدم دیگه نو دوست نداره.مرگ پدرهمه چیزو برای من تموم کرد.روزی که فوت کردمن تا چندین شب کارم گریه بود نمی خواستم ونمی تونستم ناراحتیشو تحمل کنم وبرای همین با وجود اینکه می گفت فعلا نمی تونه منو ببینه من رفتم دمه خونشون باید میدیدمش تا آروم بشم آن شب برام گریه کرد کسی که هرگز من ندیده بودم گریه کنه مثل ابر بهاراشک میریخت نمیدونستم چکار کنم که آرومش کنم فقط ساکت بودم ومنم باهاش گریه می کردم .بعدازاون برای اینکه احساس ناراحتی نکنه بیشتربهش زنگ میزدم ومی رفتم پیشش.اما مثل اینکه خدا نمی خواست که این رابطه باشه من خیلی سعی کردم حفظش کنم اما نشد.اما الانم ناراحت نیستم چون فکر میکنم که من سعی خودمو کردم خودش نخواست پس من دیگه اصراری ندارم والانم دیگه اصلا قصد ندارم که برگردم.تموم همه چی دیگه تموم شد.

   واما اینکه چرا حالابا ایشون دوستم نمی دونم!اما همین قدر می دونم که به من بهش خیلی نیاز دارم واینکه بهش وابسته شدم واصلادوست ندارم که از دستش بدم با مشکلات زیادی که سر راه منه اما من صبردارم فقط خدا کنه که تموم نشه.وقتی باهاشم احساس خیلی خوبی دارم وخیلی آرومم وقتی نیست دلم براش تنگ میشه نگرانش میشم منتظرش میمونم بی تابی می کنم نمی دونم این حسو چی میگن اما من با تمام وجودم میگم که دوسش دارم خیلی خیلی زیادم دوسش دارم .

میخوام براش یه دوست یه سنگ صبور یه کسی که بتونه تمام حرفاشو بهش بزنه فقط می خوام یه سنگ صبور باشم براش درسته تمی تونم اونو برای خودم کنم اماباشه من همینم قبول دارم.اون خوشحال باشه راحت باشه آرامش داشته باشه با هر کسی که خودش دوست داره.



نویسنده » آیدا . ساعت 2:54 عصر روز چهارشنبه 86 دی 5